آرایه های ادبی از ارکان مهم در جملات ادبی و اشعار هستند.در این پست قصد داریم به معرفی برخی از این آرایه ها بپردازیم.
1.تشبیه:
تشبیه، در علم بیان مانند کردن چیزی است به چیزی دیگر. تشبیه مانندگی مبتنی بر کذب است یا با اغراق همراه است؛ یعنی باید دو چیز را که به یکدیگر شبیه نیستند و یا لااقل شباهتی آشکارا ندارند، را به هم ماننده کنیم. در تشبیه، نویسنده یا شاعر شباهتی را ادعا و برقرار یا آشکار میکند.بنابراین، جملهای که تمام ارکان تشبیه را داشته باشد اما مبتنی بر صدق باشد- چون مخیل نیست، تشبیه نیز به حساب نمیآید. مثلاً در جملهٔ « سگ مانند شغال است» چون جمله مخیل نیست و در عالم واقع هم سگ و شغال از یک گونهاند، تشبیهی روی نداده است.اما جملهٔ تشبیهی جملهای است که به ظاهر درست نمینماید، و باعث اعجاب میشود و کسی در دید منطقی به آن باور ندارد.
تشبیه را به چهار رکن مشبه، مشبه به، ادات تشبیه و وجه شبه تقسیم کرده اند که مشبه و مشبه به را که در اصطلاح طرفین تشبیه می نامند، دو رکن اصلی تشبیه به شمار میآورند.
مشبّه کلمهای است که آن را به چیز دیگر مانند کردهاند؛ در حالی که چیزی که مشبّه به آن مانند شده را مشبّهبه میگویند.
به اداتی که نشانگر تشبیه هستند، ادات تشبیه گفته میشوند. پرکاربردترین این ادات عبارتاند از: «مانند، مثل، همانند، بهسان، چون، چو، به کردار، پنداری، گویی، به رنگ، به شکل، به اسلوب و...».
به امر ادعایی که ارتباط مشبّه و مشبّهبه را نشان میدهد و نحوهٔ مانندگی آنها را نشان میدهد، وجه شبه میگویند.
به تشبیهی که وجه شبه در آن ذکر نشده باشد، تشبیه مجمل و به تشبیهی که وجهشبه در آن ذکر شده است، تشبیه مفصل میگویند.
در تشبیه ممکن است ادات تشبیه ذکر نشود که در این صورت به آن، تشبیه مؤکّد یا تشبیه محذوفالأدات یا تشبیه بالکنایه میگویند. اگر ادات در تشبیه ذکر شود به آن تشبیه صریح یا تشبیه مرسل میگویند.
تشبیهی که در آن نه وجه شبه ذکر شود و نه ادات تشبیه چون هم مجمل است و هم مؤکّد، آن را تشبیه بلیغ میگویند. تشبیه بلیغ رساترین، زیباترین و مؤثرترین تشبیهات است. تشبیه بلیغ بر دو گونه است: ۱- تشبیه بلیغ اسنادی که در آن مشبّهبه به مشبه اسناد داده میشود مانند علم نور است. ۲- اضافهٔ تشبیهی که در آن یکی از طرفین تشبیه به دیگری اضافه میشود مانند «درخت دوستی».
دو رکن اصلی تشبیه، مشبّه و مشبّه به است که هیچ گاه حذف نمیشود؛ زیرا غرض از تشبیه، وصف مخیل مشبّه به وسیلهٔ مشبّهبه است. آن توصیف مخیّل که همان وجه شبه است- معمولاً از مشبّهبه اخذ میشود، پس وجود مشبّه و مشبّهبه هر دو لازم است.
2:ترصیع:ترصیع از آرایههای ادبی است. ترصیع زمانی پدید میآید که یا کلمات دو قرینه سجع متوازی باشند یا یکسان باشند. ترصیع زیباتر و خوشوزنتر از مسعود سعد سلمان و سعدی بسیار دیده می شود.
3:مجاز مرسل:
مجاز مرسل (خلاصه گویی) یکی از آرایههای ادبی کهن است و به «ارادهٔ جزء به کل یا کل به جزء» اشاره دارد. یعنی اگر اشارهای به جزء میکنیم منظورمان کل است و برعکس.
مثلاً اگر میگوئیم «احمد شاه تاج و تختش را از دست داد»، مراد آن است که سلطنتش را از دست داد. (جزء به کل). یا به عکس: اگر کسی از ما پرسید: «سفر میروی؟» و ما در جوابش بگوئیم «باید با خانه هماهنگ کنم» منظور ما از خانه همان افراد خانهاست. (ارادهٔ کل به جزء)
ادیبان از اصطلاح سینکداکی (خلاصه گویی) برای دلالت بر معنای مجازیای استفاده میکنند که در آن جزء یا فرد، نمایانگر کل یا نوع و یا برعکس است.
سینکداکی، علاوه بر خلاصه گویی و بخش گویی، ذکر جزء و دریافت کل و «همدریافت» - «مجاز مرسل» هم ترجمه شدهاست.
وقتی میگوئیم «پدر، نان بیارِ خانهاست»، منظورمان از نان، روزی است و نان، در واقع بخشی از آن به حساب میآید. یا وقتی میگوییم که «هزاران دیده، نگرانِ اوست»، منظورمان هزاران انسان است وچِشم که بخشی از یک انسان است را برای اشاره به انسان بکار بردهایم.
«فکر نان کن، که خربزه آب است» منظور از «نان» در واقع کسب و کار و روزی و هر چیزی است که اصل است، و «خربزه» به جای هر چیزی که فرعی و یا تفننی است قرار میگیرد.
4:متناقص نما:
متناقضنما آوردن دو واژه یا دو معنی که به ظاهر متناقض و متضاد به نظر میرسند، در کلام، به گونهای که آفریننده زیبایی باشد، از آرایههای ادبی قرار میگیرد. تناقض معادل پارادوکس است که در فارسی به بیان نقیضی یا متناقضنما یا ناسازنما نیز آمده است
زیبایی تناقض در این است که ترکیب سخن به گونهای باشد که تناقض منطقی آن از قدرت اقناع ذهنی و زیبایی آن نکاهد. نقطه اوج تناقض را در اشعار سبک هندی، به ویژه اشعار بیدل دهلوی و صائب تبریزی دانستهاند. ترکیبهایی چون «لباس عریانی»، «فریاد خاموشی» و یا «شرم سرافرازی» در اشعار بیدل بسیار دیده میشود. و این نمونهای از بیدل:
فلک در خاک میغلطید از شرم سرافرازی |
|
اگر میدید معراج ز پا افتادن ما را |
5:تلمیع:
تَلمیع یا دوزبانگی یکی از آرایههای ادبی در علم بدیع است.
تلمیع آن است که یک شعر یا سروده در دو زبان یا گاه بیشتر سروده شده باشد. به شعری که به این روش سروده شده باشد شعر مُلَمَّع گفته میشود. روش سخنوران در بهرهگیری از این آرایه ادبی اینست که پارهای یا بیتی از شعر را به زبانی دیگر میسرایند. در ادبیات فارسی این زبان دیگر، بیشتر عربی بوده است.
نمونه از تلمیع دوزبانه از حافظ:
الا یا ایها الساقی ادرکاساً و ناولها |
|
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها |
نمونهای از این آرایه با بیش از دو زبان «سهگانههای» سعدی است که در آنها بیتی به عربی، بیتی به فارسی و بیتی دیگر به گویش شیرازی سروده شده است.
امروزه در متنهای شعرگونه آوازهای موسیقی پاپ ایرانی که در غرب خوانده میشوند به نمونههای زیادی از تلمیع دوزبانه فارسی و انگلیسی برمیخوریم.
نظرات شما عزیزان: